رادینرادین، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 23 روز سن داره

یکی یه دونه چراغه خونه

خیلی شیرینی پسرم

سلام مامان جون اینجا چقدر واسم غریبه شده اینقدر نیمدم که نمیدونم از چیو از کجا شروع کنم عزیز دلم الان دقیقا یک سال و چهار ماهته نفسم یک سال و دو ماهت که شد دقیقا راه افتادی یکم دیر راه رفتی اما در عوضش خیلی زود محکم شدی ماشالا الانم که یه چیز سالم واسه ما نذاشتی پسر کنجکاوم دقیقا همون روزی که راه رفتی تب کردی و تویه همین دو ماه سه بار مریض شدی پسر قشنگم !!! الهی کور شم مریضیتو نبینم ایشالا دیگه نبینم تو بغلم از تب بی حال افتادی ایشالا دیگه نخوایم به زور بگیرمیت و بهت دارو بدیم از کارهات بگم که هر روز با کارات من و بابایی رو بیشتر و بیشتر شیفته ی خودت میکنی 1.صدایه حیوونها مثلا: ببعی میگه ببببببببببببببببببببببب...
19 آبان 1392
1